اطلاعات بیشتر


نام مکان:
آرامگاه کوروش کبیر
استان:
فارس
شهرستان:
پاسارگاد

معرفی نامه

آرامگاه کوروش کبیر در 138 کیلومتری شهر شیراز ، در جاده آسفالته شیراز به آباده ، کمی دورتر از جاده امروزی ، ( حدود 3 کیلومتر)در دشتی به نام مرغاب واقع است که مساحت تقریبی این دشت تقریباً 15×20 کیلومتر است. رودی به نام پلور که در عهد باستان به آن مِدوس می‌گفتند در آن جریان دارد و در کل این دشت 1200 متر از سطح دریاهای آزاد ارتفاع دارد.دربارهٔ کوروش تمام مورخین معتقدند که شاهی با عزم و عاقل و رئوف بود که در موارد مشکل به عقل بیش از قوه دیگر متوسل می‌شد و برخلاف پادشاهان آشور و بابل، با مردم مغلوب رئوف و مهربان بود. آرامگاه کوروش بزرگ پیش از مرگ وی و به فرمان خودش ساخته شده‌استکوروش در سال ۵۵۰ پیش از میلاد دولت ایرانی هخامنشیان را بنیاد نهاد و پاسارگاد را به عنوان نخستین پایتخت خود برگزیدآرامگاه کوروش بزرگ مهمترین اثر مجموعه پاسارگاد، بنایی است که پیشتر مشهور به "مشهد مادر سلیمان" بود و از ۱۸۲۰ میلادی به بعد به عنوان آرامگاه کورش بزرگ مشخص شده و چون گوهری در میان دشت خودنمایی می‌کند.

از سال ۱۸۲۰ میلادی با کشف و خوانده شدن خطوط میخی و مطالعه اسناد و مدارک، هویت اصلی بنا به عنوان آرامگاه کوروش مشخص گردید. آثاری که در این منطقه زیبا به جای مانده شامل آرامگاه کوروش، زندان سلیمان یا آرامگاه کمبوجیه، تل تخت یا تخت سلیمان، کاخ بارعام یا کاخ نشیمن، کاخ دروازه و همچنین آثار یک پل، آبنماهای باغ شاهی و کاروانسرای مظفری در دوران اسلامی است. این بنای بی‌مانند حدود ۱۱ متر ارتفاع دارد. این آرامگاه از سنگ سفید ساخته شده و به صورت اتاقی چهار گوش، بدون پنجره با سقفی سنگی و شیروانی شکل که بر روی یک هرم شش پله‌ای استوار است، قرار دارد.

از وضعیت آرامگاه در دوره‌های اشکانی و ساسانی اطلاع زیادی در دست نیست. در دوره اسلامی تعبیر اصلی بنا دیگر مشخص نبود و از سوی دیگر مردم هم ساخت بناهای با عظمت سنگی را خارج از قوه بشریت می‌دانستند و به سلیمان که طبق عقاید اسلامی، دیوان را برای کارهای دشوار در خدمت داشته است، نسبت می‌دادند. به‌همین جهت آرامگاه کوروش بزرگ را هم از بناهای سلیمان می‌شمردند و آن‌را به مادر او منسوب می‌کردند و "مشهد مادر سلیمان" می‌خواندند.آرامگاه کوروش در گوشه جنوبی محوطه‌ای قرار دراد که زمانی بوستان شاهی پاسارگاد بوده‌است , بنای آرامگاه با تکنیک و مهندسی دقیق اجرا شده به گونه ای که پس از گذشت 25 قرن هنوز استوار و پابرجاست.

آرامگاه در هفت طبقه اجرا شده که برگرفته از عدد مقدس هفت در میان ایرانیان است. ساختار کلی آرامگاه از دو قسمت تشکیل شده، قسمت نخست به صورت سکویی شش پله ای پایه و اساس بنا است که ریشه در بناهای آئینی همانند معبد ایلامی چغازنبیل دارد. پادشاهان هخامنشی مراسم تاجگذاری خود را در این مکان انجام می‌داده اند. این تقدس پس از دوره هخامنشی و با از یاد بردن نام و جایگاه پاسارگاد کم رنگ شد تا اینکه در دوره اسلامی به گونه ای دیگر احترام و تقدس خود را باز یافت.

قسمت دوم بنا به صورت اتاقکی با سقف شیب دار روی قسمت نخست اجرا شده، یادآور سنت­های معماری مهاجران آریایی است.سکوی اول بنا که پلهٔ اول را تشکیل می‌دهد ۱۶۵ سانتیمتر ارتفاع دارد و حدود ۶۰ سانتیمتر آن در اصل نتراشیده و پنهان بوده‌است، یعنی مانند پلکان دوم و سوم دقیقاً ۱۰۵ سانتیمتر ارتفاع داشته‌است. پلکان چهارم و پنجم و ششم هر یک ۵۷٫۵ سانتیمتر ارتفاع دارند. پهنای سکوها نیم متر است و سطح سکوی ششمین که قاعده اتاق آرامگاه را تشکیل می‌دهد، حدود ۶٫۴۰ متر در ۵٫۳۵ متر است.

اتاق آرامگاه ۳٫۱۷ متر طول، ۲٫۱۱ متر عرض و ۲٫۱۱ متر ارتفاع دارد. دیوار بنا ۱٫۵ متر ضخامت دارد و از چهار ردیف سنگ نیک تراشیده، درست شده‌است. ردیف‌های اول و دوم بلندتر از ردیف سوم و چهارم‌اند و در ضلع شمال غربی ظاهراً دری دو لنگه که کشویی باز می‌شد، وجود داشت که از بین رفته‌است. مدخل کنونی ۷۸ سانتی‌متر پهنا و ۱۴۰ سانتی‌متر بلندی دارد و آستانه آن نیز عمیق است.

در هر یک از دو گوشه آستانهٔ کوچک، یک فرورفتگی برای پاشنه درها درست کرده‌اند و شیارهایی افقی به عمق ۱۶ سانتیمتر در یک سمت و ده سانتی متر در سمتی دیگر، تا دو لنگه در هنگام بازشدن در آن‌ها راه یابند و جای گیرند. نقش یک گل در پیشانی اتاق آرامگاه یعنی در مثلث بالای درگاه وجود داشت که امروز تنها نیمی از آن به صورت بسیار ضعیف باقی‌مانده‌است. یوهان آلبرشت فون ماندلسلو مسافری اروپایی در سال ۱۶۳۸ میلادی این گل را دیده‌است و تصویر آن را نیز در نقشی که از آرامگاه کوروش کشیده‌است، آورده‌است تا مدت‌ها این نقش فراموش شده بود و به صورت دیگری تعبیر می‌شد , دیوید استروناخ در سال ۱۹۶۴ میلادی آن را بازیافت و توصیف و تفسیر نمود. این نقش به تصویر خورشید شبیه است و با توجه به اینکه ایرانیان نام کوروش را با خورشید تطابق داده بودند، این گل خورشیدی نماد کوروش و نمودار مقام روحانی او نزد ایرانیان بوده‌استسقف آرامگاه از دو سنگ گران پیکر و از درون صاف و ساده‌است ولی از بیرون شیروانی شکل است و شیب دو طرفهٔ ان به شکل عدد هشت است.

روی سقف یک سنگ هرمی قرار گرفته‌است و بر روی آن، سنگ بالای سقف جاداشت، که اکنون موجود نیست. حدس زده می‌شود که طبق سنت هخامنشی، برای سبک شدن و بهتر جابه‌جا کردن سنگ‌های گران، داخل سقف را گود کرده‌اند.کف اتاقِ آرامگاه از دو تخته‌سنگ تشکیل شده‌است. طبق گزارش جرج کرزن (۱۸۹۲م) تخته‌سنگ بزرگ‌تر از حفره‌های بزرگی که در آن کنده شده بود آسیب دیده بود.

احتمالاً برای اینکه مشخص شود زیر آن چه چیزی استبنای آرامگاه بدون ملاط ساخته شده بود، ولی بست‌های فلزی دم چلچله‌ای، سنگ‌های آن را به هم متصل می‌کرد که تقریباً همهٔ آنها را کنده و برده بودند و گودی‌های ناخوشایندی به جای گذارده بودند که به استقامت بنا آسیب می‌رساند. تیمی تحت سرپرستی علیرضا شاپور شهبازی تا آنجایی که می‌شد این گودیها را با تکه سنگ‌هایی که از معدن سیوند آورده بودند، تعمیر کرد.افرادی که در قرن نوزدهم از آرامگاه بازدید کرده‌اند و مشاهداتشان را ثبت کرده‌اند، از ستون‌های دور آرامگاه کوروش گفته اند ولی در حال حاضر اثری از این ستونها و سایر بناهای اطراف آرامگاه نمانده‌است. دربارهٔ منشأ سبک معماریِ بنا نظرات متفاوتی وجود دارد.

طیف این نظرات گسترده‌است و شامل منشأ یونانی آسیای صغیر، میانرودی، مصری، عیلامی و ایرانی اصیل می‌شود. بهرام فره‌وشی در مورد پوشش خرپشته‌ای روی آرامگاه کوروش نوشته‌است که گورهای آریائیانی که اولین بار به سیلک آمده‌اند نیز به همین ترتیب پوشانده شده‌است و این می‌رساند که هنوز نخستین پادشاهان هخامنشی آرامگاه‌های خود را بنابر رسم قدیم و به طوری که در نواحی باران خیز شمال ایرانزمین معمول بوده می‌ساختند.دوران اتابکان فارس که پاسارگاد و تخت جمشید اهمیتی دوباره یافت و حتی پارس و ایران هم «ملک سلیمان» خوانده شد، با استفاده از ستون‌ها و سنگ‌های کاخ ها، مسجد جامعی پیرامون آرامگاه ساخته و محرابی نیز بر دیواره جنوبی اتاق آرامگاه حجاری شد. در سال 1350 خورشیدی، پس از مطالعه و بررسی، سنگ‌ها به جای اصلی خود منتقل شدند.

آرامگاه کوروش تنها بنایی در پاسارگاد است که توصیف آن در منابع یونانی آمده‌استآریان، استرابون و پلوتارک به تفصیل از مقبرهٔ کوروش سخن گفته است. آریان نوشته‌است که روی آرامگاه کوروش نوشته‌ای به خط میخی پارسی باستان وجود داشت :ای انسان. من کوروش پسر کمبوجیه هستم، که شاهنشاهی پارس را بنیاد کردم و شاه (کل) آسیا بودم. پس به این آرامگاه بر من رشک مبر.

این نوشته با اختلاف بسیار کمی توسط استرابون و پلوتارک نیز نقل شده‌استتحقیقات جدید درستی وجود چنین نوشته‌ای در آرامگاه کوروش را زیر سؤال برده‌است اما ساختار ساده و بدون تزئین بنا مضمون همین نوشته را منتقل می‌کنداسترابون متن کتیبهٔ دیگری در آرامگاه کوروش را به نقل از اُنِسیکْریت آورده‌است: «اینجا آرامگاه من کوروش شاهنشاه استاین آرامگاه دو بار مرمت شده است , در سال ۱۳۵۰ خورشیدی و بار دوم بین سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۷ خورشیدی . مرمت اول به سرپرستی علی سامی (رئیس وقت مؤسسه باستانشناسی تخت جمشید) انجام شد و از ملات سیمان برای بازسازی بام آرامگاه استفاده شده بود. بازسازی‌های انجام گرفته در سال ۱۳۵۰ بیشتر برای آماده‌سازی آرامگاه کوروش جهت برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران بود.نمونه‌ای از این گونه معماری، بنای معروف به «گور دختر» در جنوب خاوری کازرون و در نزدیکی «سرمشهد» است و نمونه دیگری از چنین گورخانه‌هایی توسط آقای خسرو پور بخشنده در کاوش‌های سال 1382 در تپه صرم در نزدیکی کهک قم(گوم) بدست آمد.

متأسفانه این سازه در همان زمان پیدایش توسط شخص یا اشخاصی ناشناس نابود شد. چند سال است در لحظه تحویل سال نو برخی از ایرانیان برای برگزاری جشن نوروز و بزرگداشت کوروش بزرگ در آرامگاه وی جمع می‌شوند و به شادی و پایکوبی و گلباران آرامگاه بزرگ می‌پردازند.حضور گسترده جوانان در این مراسم در سال ۱۳۸۹ خورشیدی قابل توجه بود. گستردن پرچم ایران و هفت سین، نگاره اشو زرتشت، اوستا و خواندن گروهی سرود ای ایران، شاهنامه‌خوانی,اوستاخوانی از برنامه‌های این جشن است.

کوروش قبل از مرگش با هوشیاری و ذکاوت خاصی وصیت به دفن خود و مادرش ماندانا در مکانی دست نیافتنی می‌نماید.اسکندر مقدونی پس از غارتهای فراوان و تخریب مکانهای ایرانیان به قبر کوروش میرسد و در صدد اهانت به مدفن او برمی آید که در نهایت تعجب به کتیبه ای داخل معبد میرسد:..اینجا ملک دلیران است و این ملک هیچ خائن و غارتگری را نمی‌پذیرد.

..و اسکندر ناموفق منصرف میشودمتن روی سنگ قبر کوروش بزرگ: من کوروش هستم ، شاه هخامنشی ای مردی که هر که هستی و از هر کجا می‌آیی زیرا میدانم که خواهی آمد من کوروش هستم که به ایرانیان شاهنشاهی بخشید با من مشاجره مکن یگانه چیزی که هنوز برای من باقی مانده است یک مشت خاک ایران است که پیکر مرا پوشانده. پس به نیکینمی رسد او که از نیکان نیست و به پیروزی نمی‌رسد او که از پارسایان نیستاین مجموعه ارزشمند در 16 تیرماه 1383 به عنوان پنجمین اثر ایران در فهرست آثار جهانی (یونسکو) به ثبت رسید.

منبع:http://fa.wikipedia.org/http://www.yjc.

ir/.